نگاه اصولگرایانه به یک مصاحبه نه چندان غیر منتظره
عشق یک سره مایه دردسره
اشتیاق دولت برای مذاکره با دولت آینده آمریکا در حالی که هیچ پالس مثبتی از طرف مقابل دریافت نشده، سیگنال ضعف به طرف مقابل است
روزنامه خراسان : در هفتههای گذشته، اظهارات مختلفی از سوی دولتمردان در خصوص احتمال مذاکره با آمریکا مخابره شده است. اما اخیرا، اظهارات رئیسجمهور پزشکیان در گفتوگو با Laster Holt، مجری معروف آمریکایی، که بهطور خاص به تمایل ایران برای صلح و تنشزدایی اشاره کرده، توجه بسیاری را جلب کرده است. رئیسجمهور تأکید کرده که جمهوری اسلامی ایران بهدنبال جنگافروزی نیست، بلکه آماده است تا مذاکرات شرافتمندانه و برابر را با ایالات متحده آغاز کند. این اظهارات در شرایطی بیان میشود که شاهد هیچگونه پالس مثبتی از سوی دولت ترامپ برای آغاز مذاکرات نبودهایم بلکه در مقابل، اثری از کم رنگ شدن سیاستهای ضدایرانی ترامپ و تیم او هم شاهد نیستیم.
ریشههای رویکرد ایران به مذاکره
مناقشههای اخیر میان ایران و ایالات متحده، بهویژه پس از خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای و تحریمهای گستردهای که پس از آن اعمال شد، نشاندهنده چالشهای پیچیدهای است که جمهوری اسلامی ایران در عرصه بینالمللی با آن مواجه است. در این شرایط، برخی تحلیل گران و مقامات دولتی در ایران معتقدند که ادامه وضعیت کنونی ممکن است به زیان منافع ملی ایران باشد و برای رسیدن به ثبات اقتصادی و سیاسی، نیاز به یک تغییر در استراتژیها و حتی مذاکره با آمریکاست. اما این رویکرد، اگرچه در سطحی عمومی در بین لایه ای از مخاطبان آورده ای برای دولت در داخل داشته باشد اما در تحلیلهای استراتژیک باید آن را با دقت بیشتری بررسی کرد. بهویژه این که این تلاشها برای مذاکره همزمان با شرایطی انجام میشود که ایالات متحده خود را در موقعیت قدرت مطلق در منطقه میبیند و احساس میکند که بر اساس تحولات اخیر، ایران در موقعیت ضعف قرار دارد و این جزو بدیهیات مذاکره با طرف متخاصم است که کوچک ترین پالس ضعف منجر به امتیازدهی بیشتر در میز مذاکره میشود.
تحلیل تناقضها و خطرات احتمالی
یکی از سوالاتی که در این تحلیل باید به آن پرداخته شود این است که آیا تمایل به مذاکره از سوی ایران در چنین شرایطی، اساساً منطق استراتژیک درستی دارد؟ اگر بخواهیم با دیدگاههای راهبردی موجود در سیاست خارجی ایران آشنا شویم، میبینیم که اصول بنیادین سیاست ایران در قبال آمریکا بر اساس اصل «مقاومت» و «عدم اعتماد به آمریکا» استوار بوده است. در این راستا، ایران تاکنون نشان داده که بهدنبال مذاکراتی نیست که منجر به امتیازدهی یکطرفه و عقبنشینی از اصول خود شود. راهی که چندین بار دیپلمات های مشتاق به مذاکره ما آن را در دوره های مختلف امتحان کردند. از سوی دیگر، با توجه به واقعیتهای میدانی و تحولات اخیر در منطقه غرب آسیا، این پرسش مطرح میشود که آیا این مذاکرات میتواند در شرایط کنونی منافع ملی ایران را تأمین کند؟ ایالات متحده بهویژه پس از رویکرد رادیکال ترامپ نسبت به ایران، خود را در موقعیتی میبیند که هر گونه مذاکره را بهعنوان یک ابزار برای باجگیری از ایران ارزیابی میکند. ترامپ، با سیاست فشار حداکثری، بهدنبال آن است که ایران را به نقطهای برساند که مجبور به تسلیم شرایط آمریکا شود و از این طریق، امتیازات جدیدی از ایران کسب کند. در این میان، موضوع حساستر این است که آیا تمایل ایران برای مذاکره در چنین شرایطی در موضع قدرت است یا ضعف؟ به نظر میرسد که این تمایل، در نگاه بسیاری از ناظران، بهویژه در مقامات آمریکایی، بهعنوان نشانهای از ضعف و ناتوانی تعبیر میشود. اگر ایران بهدنبال مذاکره در شرایطی است که ایالات متحده همچنان بر سیاست تحریم و فشار اقتصادی خود اصرار دارد و هیچگونه اشارهای به تغییر سیاستها یا تنشزدایی نمیکند، این خود میتواند بهنوعی درک اشتباه از قدرت ایران در صحنه بینالمللی باشد.
کدام میز مذاکره؟!
مفهوم «مذاکره شرافتمندانه» که رئیسجمهور ایران در گفتوگو با Laster Holt به آن اشاره کرده، خود از نظر راهبردی موضوعی قابل تأمل است. اگر بخواهیم بهطور واقعبینانه بررسی کنیم، در شرایط کنونی که آمریکا برای رسیدن به امتیازات بیشتر، ایران را تحت فشار قرار داده و تیم ترامپ همچنان سیاستهای ضدایرانی خود را در پیش دارد، آیا مذاکرات شرافتمندانه ممکن است؟ آیا میتوان از طرف مقابل انتظار چنین رفتاری را داشت؟ در حالی که ترامپ در دوره ریاستجمهوری خود، با اتخاذ مواضع رادیکال، حتی از تهدید به جنگ سخن گفته بود، این احتمال وجود دارد که روند مذاکرات بهجای حصول توافقات دوجانبه، به یک عرصه برای اعمال فشار بیشتر تبدیل شود. در نهایت، برای تحلیل رویکرد ایران در قبال مذاکره با آمریکا، باید به شرایط واقعی و میدان نبرد ژئوپولیتیک توجه کنیم. هرگونه شتاب زدگی در اعلام تمایل به مذاکره در شرایطی که طرف مقابل هیچ گونه اشاره مثبتی به دیپلماسی نداشته و بهویژه در زمانی که مواضع خصمانه آن بهوضوح آشکار است، ممکن است باعث تقویت انگارهای شود که ایران در موقعیت ضعف قرار دارد. در این راستا، حفظ اصول استراتژیک و استفاده از ابزارهای دیپلماسی هوشمندانه که بر اساس منافع ملی کشور طراحی شده باشد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. در غیر اینصورت، وارد شدن به مذاکرات در چنین شرایطی ممکن است نهتنها به حل مشکلات کمک نکند، بلکه به ایجاد شرایطی بینتیجه و حتی زیانبار منجر شود. همین ایامی که ما شوق مذاکره در دولتمردان را شاهد هستیم، رسانه آمریکایی اکونومیست مدعی شده تیم ترامپ در حال بررسی تحریم هر بندری است که از ایران نفت دریافت میکند. همچنین فاکس نیوز با انتشار این خبر که تیم ترامپ طرح ۱۰۰ روز اول خود در جهت فشار حداکثری علیه ایران را منتشر کرده است، به وضوح نشان میدهد که احتمالا دولت چهاردهم پشت یک میز فرضی خود را مقابل ترامپ تصور کرده است در حالی که هیچ میزی برای مذاکره وجود ندارد.
خبر مرتبط
سندروم صمیمیت اضافی با غربی ها
اظهارات اخیر رئیسجمهور پزشکیان در گفت و گوی تلویزیونی با شبکه NBC درباره نبود برنامهای برای ترور دونالد ترامپ و تاکید بر رد هرگونه طرحی از سوی ایران، بار دیگر توجهات داخلی و بینالمللی را به خود جلب کرد. این سخنان که حاوی مواضعی متفاوت نسبت به رویکردهای پیشین مقامات نظامی و سیاسی نظام بوده است، واکنشهای متعددی را در پی داشت و برخی تحلیل گران سیاسی آن را بهعنوان انحراف از مواضع راهبردی کشور تلقی کردهاند. در تحلیل این مسئله، باید به چند نکته کلیدی توجه داشت. نخست آن که، موضوعاتی از این دست که مستقیماً به سیاستهای کلان نظام و به ویژه فرماندهی کل قوا مرتبط است، نیازمند هماهنگی و انسجام کامل در بیان مواضع است. پیشتر، مواضع جمهوری اسلامی بر «انتقام سخت» از عاملان شهادت سردار شهید قاسم سلیمانی تاکید داشت و این مسئله بهعنوان یک راهبرد رسمی و غیرقابل تغییر مطرح شده بود. سخنان رئیسجمهور در این زمینه، نه تنها این راهبرد را تضعیف میکند، بلکه ممکن است بهعنوان سیگنالی از ضعف یا تناقض داخلی تفسیر شود.دومین نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد، تاثیرات این اظهارات در عرصه بینالمللی است، چنین سخنانی میتواند موضع ایران را در مذاکرات یا تعاملات دیپلماتیک تضعیف کند. دشمنان منطقهای و فرامنطقهای ایران، به ویژه اسرائیل و آمریکا، میتوانند این اظهارات را بهعنوان نشانهای از تزلزل در سیاستهای منطقهای ایران بهرهبرداری کرده و فضا را برای اعمال فشارهای بیشتر فراهم سازند. از منظر داخلی نیز، این اظهارات چالشهای جدی در میان افکار عمومی ایجاد میکند. جامعه ایران به دلیل حساسیت بالای موضوع شهادت سردار سلیمانی و نمادین بودن آن، انتظار رویکردی قاطع و مدبرانه دارد. حداقل کاری که رئیس جمهور می توانست انجام دهد تاکید بر پیگیری حقوقی و بینالمللی بهعنوان راهکاری متوازن بود تا پیامهایی از اقتدار و عقلانیت ارسال و از برداشتهای اشتباه جلوگیری کند. این موضع بیجای رئیس جمهور نشاندهنده ضرورت بازنگری در نظام هماهنگی و انتقال پیامهای استراتژیک کشور است. هرچند پزشکیان تلاش داشت تصویر مثبتی از ایران در سطح بینالمللی ارائه دهد، اما این تلاش باید در چارچوب راهبردهای کلی نظام و با هماهنگی سایر ارکان حاکمیت صورت گیرد تا از تبعات منفی احتمالی جلوگیری شود.
همچنین از حاشیههای این مصاحبه استقبال خارج از عرف رئیس جمهور از مجری انبیسی آمریکا بود که با واکنش بسیار منفی کاربران شبکه های اجتماعی مواجه شد.
واکنش ها به اظهارات پزشکیان
علی اصغر نخعی راد نماینده مردم مشهد در مجلس در صفحه شخصی خود نوشت: «جناب آقای پزشکیان، گرفتن انتقام از آمرین و قاتلین حاج قاسم، تصمیم فرماندهی کل قواست که به موقع اعلام شده و نظر شما در این خصوص فاقد ارزش است. لازم است حدود اختیارات رئیس جمهور در قانون اساسی را مطالعه کنید تا اگر از فرمایش های رهبری تبعیت نمیکنید، لااقل در حدود خود سخن بگویید.» سایت رجانیوز نیز در واکنش به این مصاحبه نوشت: ظاهرا آقای پزشکیان به این مجری آمریکایی قول «شخصی» داده است چون سیاست جمهوری اسلامی ایران در این زمینه کاملا مشخص بوده و بارها از زبان رهبر انقلاب بیان شده است.نصرآبادی فعال رسانه ای در واکنش به استقبال خارج از عرف رئیس جمهور از مجری آمریکایی نوشت: «استقبال شخص رئیسجمهور از یک شومن که برای یک مصاحبه سفارشی شش دقیقهای آمده، اضافهکاری و مغایر با شأنیت رئیسجمهور ایران بود. مشاوران پزشکیان در خوشبینانهترین حالت، نابلد و کارنداناند. نمیدانم چرا این سندروم صمیمیت اضافی و یکطرفه با غربیها درمان نمیشود. این چه عشقی است که میتواند یک ملّت را خاکسترنشین کند؟»کاربر دیگری در توییتر نوشت: «مسعود پزشکیان رئیسجمهور کشور بزرگ ایران رفته به استقبال خبرنگار شبکه آمریکایی. صدها برابر فاجعهبارتر از سلفیِ نمایندگان مجلس با موگرینی.» مهدی تبار نیز در واکنش به این موضوع نوشت: «تحریم با مذاکره «رفع» نمیشود. مذاکره و معامله با اروپا، آمریکا، چین یا هر کشور دیگری باید بر سر «ایجاد یک انتفاع مشخص» در ازای امتیاز مشخص باشد.»
ارسال نظر