هوشنگ ابتهاج | هوشنگ ابتهاج شاعر
وصیت نامه سوزناک هوشنگ ابتهاج به دخترش | دکلمه احساسی هوشنگ ابتهاج درباره مرگ
دبیر اسبق جشنواره شعر فجر از وصیت هوشنگ ابتهاج درباره محل دفنش خبر داد. رضا حمیدی گفت: مرحوم هوشنگ ابتهاج (سایه) این اواخر میگفت: دلم میخواهد کنار درخت ارغوانم دفن شوم. او اواخر عمر به نزدیکانش و دخترش یلدا بارها گفته بود مایل است در ایران و در کنار درخت ارغوان به خاک سپرده شود.
هوشنگ ابتهاج از شاعران سرشناس و نامی ایران است. هوشنگ ابتهاج از خود آثار زیادی برجا گذاشته است. هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه بود. هوشنگ ابتهاج را برخی بعد از حافظ بزرگترین غزل سرا می دانند. در ادامه با زندگی نامه و آثار هوشنگ ابتهاج بیشتر آشنا شوید.
دبیر اسبق جشنواره شعر فجر از وصیت هوشنگ ابتهاج درباره محل دفنش خبر داد. رضا حمیدی گفت: مرحوم هوشنگ ابتهاج (سایه) این اواخر میگفت: دلم میخواهد کنار درخت ارغوانم دفن شوم. او اواخر عمر به نزدیکانش و دخترش یلدا بارها گفته بود مایل است در ایران و در کنار درخت ارغوان به خاک سپرده شود.
بیوگرافی هوشنگ ابتهاج
پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود. امیر هوشنگ ابتهاج اولین فرزند میرزا آقا خان ابتهاج و فاطمه رفعت و تنها پسر یک خانواده ۴ فرزندی بود. هوشنگ ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را به نام نخستین نغمهها منتشر کرد. ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالی شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانهای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد، ابتهاج شعری به نام کاروان (دیرست گالیا…) با اشاره به همان روابط عاشقانهاش در گیر و دار مسایل سیاسی سرود. ابتهاج مدتی به عنوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران به کار اشتغال داشت.
منزل شخصی سایه که از منازل سازمانی شرکت سیمان است در سال ۱۳۸۷ با نام خانه ارغوان به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسیده است. دلیل این نامگذاری، وجود درخت ارغوان معروفی در حیاط این خانه است که سایه، شعر معروف (ارغوان) خود را برای آن درخت گفته است. این خانه قدمت چندانی ندارد اما از آنجا که در زمان سکونت سایه در آن محفل ادبی بزرگان شعر و موسیقی و محل نشستهای آنها بوده است دارای ارزش فرهنگی بسیار بالایی است.
سایه در سال ۱۳۴۶ به اجرای شعر خوانی بر مزار حافظ در جشن هنر شیراز میپردازد که دکتر باستانی پاریزی در سفرنامه معروف خود (از پاریز تا پاریس) استقبال بی نظیر شرکت کنندگان و هیجان آنها پس از شنیدن اشعار سایه را شرح میدهد و می نویسد که تا قبل از آن هرگز باور نمیکرده است که مردم از شنیدن یک شعر نو تا این حد هیجان زده شوند.
ابتهاج از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گلها در رادیوی ایران (پس از کناره گیری داوود پیرنیا) و پایهگذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. تعدادی از غزلها، تصنیفها و اشعار نیمایی او توسط موسیقی دانان ایرانی نظیر شجریان، ناظری و حسین قوامی اجرا شده است. تصنیف خاطره انگیز تو ای پری کجایی و تصنیف سپیده (ایران ایسرای امید) از اشعار سایه است. سایه بعد از حادثه میدان ژاله (۱۷ شهریور۱۳۵۷) به همراه محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان و حسین علیزاده، به نشانه اعتراض از رادیو استعفا داد.
از مهمترین آثار هوشنگ ابتهاج تصحیح او از غزل های حافظ است که با عنوان «حافظ به سعی سایه» نخستین بار در ۱۳۷۲ به چاپ رسید و بار دیگر با تجدیدنظر و تصحیحات تازه منتشر شد. سایه سالهای زیادی را صرف پژوهش و حافظ شناسی کرده که این کتاب حاصل تمام آن زحمت هاست که سایه در مقدمه آنرا به همسرش پیشکش کردهاست.
او زمانی مدیر کارخانه سیمان در تهران بود و اینک منزل مسکونیاش در خیابان فردوسی تهران که از منازل شرکت سیمان آن زمان و مربوط به دوره دوم پهلوی است به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسیده و از آثار ملی با نام «ارغوان» بشمار میرود. این نامگذاری که در سال ۱۳۸۷ صورت گرفت به دلیل وجود درخت ارغوان معروفی در حیاط این خانه است که ابتهاج شعر معروفش به نام شعر ارغوان را برای آن درخت سروده است. (ارغوان شاخهی همخون جداماندهی من! آسمان تو چه رنگست امروز…)
سایه همچنین در برنامههای رادیویی فعالیت داشته است. او از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ برنامه گلهای تازه و گلچین هفته رادیو ایران را سرپرستی میکرد اما پس از حادثه جمعه سیاه در میدان ژاله (تظاهرات ۱۷ شهریور ۱۳۵۷) بهنشانه اعتراض بههمراه محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و محمدرضا شجریان از رادیو استعفا داد.
یکی از دلایل شهرت سایه به اعتقادات سیاسی او و گرایشش به سوسیالیسم و نزدیکی به حزب توده مربوط میشود. ابتهاج اگر چه سرودن را با شعرهای احساسی آغاز کرد، اما در سالهای پر تب و تاب پیش از سال ۱۳۳۲ به مضامین اجتماعی روی آورد و کتاب شبگیر او حاصل این دوران است. از آن پس شعرهای سایه بیشتر رنگ و بوی اجتماعی دارد. همچین هوشنگ ابتهاج از حافظ شناسان ایران محسوب میشود و دیوان حافظ به تصحیح او با نام «حافظ به سعی سایه» حاصل زحمات او در این زمینه است.
هوشنگ ابتهاج در سال ۱۳۱۸ با موسیقی و سرودن شعر آشنا گردید. وی در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود؛ اما، نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساسا شاعری غزلسرا بود، همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود، دنبال کرد.
سایه در سال ۱۳۲۵ مجموعهٔ «نخستین نغمهها» را، که شامل اشعاری به شیوهٔ کهن است، منتشر کرد.
در این دوره هنوز با نیما یوشیج آشنا نشده بود. «سراب» نخستین مجموعهٔ او به اسلوب جدید است، اما قالب همان چهارپاره است با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی. مجموعهٔ «سیاه مشق»، با آنکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سالهای ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربرمیگیرد.
در این مجموعه، سایه تعدادی از غزلهای خود را چاپ کرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد, تا آنجا که میتوان گفت تعدادی از غزلهای او از بهترین غزلهای این دوران بهشمار میرود.
سایه در مجموعههای بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با کتاب شبگیر خود که حاصل سالهای پر تب و تاب, پیش از سال ۱۳۳۲ است به شعر اجتماعی روی آورد. مجموعهٔ «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازهای در شعر معاصر گشود.
سایه پس از درگذشت احسان طبری در بهار ۱۳۶۸، مثنوی «قصه خون دل» را به یاد و در رثای او سرود. بسیاری از کارشناسان برآنند که بخش عمدهای از معروفیت ابتهاج، مدیون وابستگی او به حزب توده ایران بوده است.
در مهرماه سال ۹۵ بیست و سومین جایزه بنیاد موقوفات افشار را که در این بنیاد برگزار گردید, به هوشنگ ابتهاج اهداء شد.
در این جلسه علاوه بر سید مصطفی محقق داماد و غلامعلی حداد عادل شخصیتهای برجسته فرهنگی، چون محمدرضا شفیعی کدکنی، حسن انوری، فتحالله مجتبایی، علی اکبر صالحی، سیدرضا صالحی امیری، احمد مسجدجامعی، عبدالحسین مختاباد، ژاله آموزگار و… حضور داشتند.
اخراج ابتهاج از کانون نویسندگان ایران
در سال ۱۳۵۸ خورشیدی، هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران که عبارت بودند از باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خوئی تصمیم به تعلیق هوشنگ ابتهاج، بهآذین، سیاوش کسرائی، فریدون تنکابنی و برومند بهعلت نقض مرامنامه و اساسنامهٔ کانون گرفتند. این تصمیم درنهایت به تأیید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران، که بهصورت فوقالعاده برگزار شد، رسید و منجر به اخراج کل عناصر تودهای، بههمراه این پنج تن، از کانون نویسندگان ایران شد.
معرفی آثار هوشنگ ابتهاج
۱- نخستین نغمهها (۱۳۲۵)
۲- سراب (۱۳۳۰)
۳- سیاه مشق (فروردین ۱۳۳۲)
۴- شبگیر (مرداد ۱۳۳۲)
۵- زمین (دی ۱۳۳۴)
۶- چند برگ از یلدا (آبان ۱۳۴۴)
۷- یادنامه (مهر ۱۳۴۸) (ترجمه شعر تومانیان شاعر ارمنی، با همکاری نادرپور، گالوست خاننس و روبن)
۸- تا صبح شب یلدا (مهر ۱۳۶۰)
۹- یادگار خون سرو (بهمن ۱۳۶۰)
۱۰- حافظ به سعی سایه (دیوان حافظ با تصحیح ابتهاج)
۱۱- تاسیان مهر ۱۳۸۵ (اشعار ابتهاج در قالب نو)
از این میان سیاه مشق و تاسیان تنها دفترهایی هستند که ابتهاج با تجدیدنظر در محتوا به چاپهای بعدی رساند و مجموعه و چکیدهٔ همهٔ شعرهایش است. بانگ نی نیز در پاییز ۱۳۹۵ بدون آگاهی او منتشر شد.
اندیشه سیاسی هوشنگ ابتهاج
ابتهاج در گفتوگو با مجله مهرنامه در مهر ۱۳۹۲، دربارهٔ روابطش با حزب توده گفتهاست: «عضو حزب توده نبودم؛ اما همیشه سوسیالیست بودم و به تودهایها احترام میگذاشتم و رفیق آنها بودم و با آنها همعقیده بودم.»
بررسی شعر های هوشنگ ابتهاج (سایه)
در شعر سایه دو جنبه کاملاً متفاوت به چشم میخورد، نیمی از سروده های او را غزلیاتی که از احساساتی کاملاً شاعرانه سرشار است، تشکیل میدهد و نیمی دیگر مجموعه ی اشعاری است که باصطلاح امروز در قالب نوین موزون ولی غیر مقفی سروده شده است.
سایه صرف نظر از توجهی که به سخن اساتید شعر پارسی دارد و آثار آنان را در نوع خود به حد کمال میداند. بکار سایر شعرای معاصر نیز معتقد است ولی این اعتقاد از آن جاست که میگوید هر پدیده ای که در مسیر کمال باشد جالب است و چون هیچ اثری کامل نیست و مطلق وجود ندارد، آنچه در مسیر تکامل گام بردارد قابل توجه است.
در حقیقت آثاری از ایشان که مبین احساسات درونی وی از تاثرات است مشخص و مربوط به پرواز اندیشه شاعرانه او است در غزلها و دوبیتی های وی همه ی جا متجلی است ولی تاثراتی که از زندگی مردم و وضع اجتماعی وی سخن میگوید بیشتر در فرم جدید شعر امروز خود نمایی می کند. بزرگانی معتقدند: در غزل پارسی معاصر ، شعر های سایه « هوشنگ ابتهاج » در شمار آثار خوب و خواندنی محسوب میشود.
به عقیده ابتهاج شعر امروز ناگزیر باید مبین احوال زمان و احساسات شاعر که تاثیر پذیر از پدیده های اجتماعی اوست باشد و تردید نیست بیان این احساسات و مفاهیم اگر در قالب اشعار گذشته ممکن باشد لااقل با همان ترکیبات و اشارات و واژه های مستعمل مقدور نیست.
عده ای از دوستداران شعرش، او را در غزلسرایی بعد از حافظ بهترین غزلسرا می دانند.
مضامین گیرا و دلکش، تشبیهات و استعارات و صور خیال بدیع، زبان روان و موزون و خوشترکیب و هماهنگ با غزل، از ویژگیهای شعر اوست و نیز رنگ اجتماعی ظریف آن یادآور شیوهٔ دلپذیر حافظ است.از جمله غزلهای برجستهٔ اوست: دوزخ روح، شبیخون، خونبها، گریهٔ لیلی، چشمی کنار پنجرهٔ انتظار و نقش دیگر.»
وی در زمینه نو سرایی نیز طبع آزمایی کرده است آنچه از این قبیل سروده درون مایع و محتوای آن ها تازه ابتکار آمیز است و چون فصاحت زبان و قوت بیان سایه با آن همگام شده ، ترکیب این دو کیفیت باهم نتیجه مطلوب به بار آورده است.
در شعر پس از نیما در حوزهٔ غزل تقسیماتی را با توجه به شاعرانی که در آن زمان حضور داشتهاند انجام دادهاند که در این بین نامهایی چون هوشنگ ابتهاج، منوچهر نیستانی، حسن منزوی، محمدعلی بهمنی و سیمین بهبهانی به چشم میخورد.
«اولین نغمهها» / «نخستین نغمهها»: سایه در سال ۱۳۲۵ مجموعهٔ «نخستین نغمهها» را، که شامل اشعاری به شیوهٔ کهن است، منتشر کرد. در این دوره هنوز با نیما یوشیج آشنا نشده بود. «اولین نغمهها» در غزل از حیث زبان به حافظ بسیار نزدیک شده است. غزلهاى عاشقانهى او همراه با مضامین اجتماعى نهفته در آن، غزل وى رابه بهترین غزلهاى معاصر بدل ساخته است.
«سراب»: «سراب» نخستین مجموعهٔ او به اسلوب جدید است، اما قالب همان چهارپارهاست با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی.
«سیاه مشق»: مجموعهٔ «سیاه مشق»، با آنکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سالهای ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربرمیگیرد. در این مجموعه، سایه تعدادی از غزلهای خود را چاپ کرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد و شهریار پیش گفتاری در مورد غزل دربار ان می نویسد.
«شبگیر»: سایه در مجموعههای بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با مردم همگام شد. مجموعهٔ «شبگیر» پاسخگوی این اندیشهٔ تازهٔ اوست که در این رابطه اشعار اجتماعی با ارزشی پدید میآورد. مجموعه شبگیر و زمین نشان می دهد.
«چند برگ از یلدا»: مجموعهٔ «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازهای در شعر معاصر گشود.
ارسال نظر