ماجرای مرگ کودک ۶ ساله در پارک رازی تهران چه بود؟
بیستم خرداد با گزارش مرگ پسری ۶ ساله از سوی مأموران کلانتری ۱۱۵ رازی به حبیبالله صادقی بازپرس کشیک قتل پایتخت آغاز شد.
رسیدگی به این پرونده از صبح روز پنجشنبه بیستم خرداد با گزارش مرگ پسری ۶ ساله از سوی مأموران کلانتری ۱۱۵ رازی به حبیبالله صادقی بازپرس کشیک قتل پایتخت آغاز شد و در ادامه تحقیقات درخصوص علت حادثه در دستور کار مأموران قرار گرفت. در بررسیهای اولیه مشخص شد که ساعت ۸ شب چهارشنبه نوزدهم خرداد کودک ۶ سالهای به نام امیرعلی به بیمارستان منتقل شده است که علیرغم تلاش پزشکان امیرعلی ساعاتی بعد تسلیم مرگ شد.
در ادامه تحقیقات مشخص شد که امیرعلی بر اثر برق گرفتگی ناشی از تیر چراغ برق پارک رازی دچار حادثه شده است. با مشخص شدن این موضوع، بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور تشکیل هیأت کارشناسی برای مشخص شدن علت دقیق مرگ و شناسایی مقصران این حادثه را صادر کرد و علاوه بر آن دستور تحقیقات میدانی، بازبینی دوربینهای مداربسته پارک نیز صادر شد.
پدر و مادر امیرعلی که هنوز در شوک مرگ فرزند خردسالشان هستند نمیتوانند از غصه مرگ تنها پسرشان کلمه ای به زبان بیاورند صحبت کنند و به ناچار با روحالله دادمان عموی امیرعلی گفتوگو کردیم. او درباره این ماجرا گفت: معمولاً عصرها بچههایمان را به پارک رازی که در نزدیکی خانه ما و برادرم بود میبردیم و عصر روز چهارشنبه بچهها در حال دوچرخهسواری بودند و ما در نزدیکی آنها نشسته بودیم که امیرعلی دوچرخهاش را کنار گذاشت و کفشهایش را درآورد تا استراحت کند. ناگهان صدای داد و فریاد شنیدیم و دیدیم امیرعلی در باغچه کنار یکی از تیرهای برق افتاده و ۲ نفر هم در حال احیای او هستند. بلافاصله خودمان را به امیرعلی رساندیم. ما نمیدانیم که چه اتفاقی برای او افتاد اما یک رهگذر به ما گفت امیرعلی بچه گربهای را دیده و بهدنبال بچه گربه وارد باغچه شده و معلوم نیست که آیا در آن زمان دست یا پایش به تیر چراغ برق خورده و باعث شده او دچار برق گرفتگی شود. پارک خیلی شلوغ بود و ما ندیدیم که چه اتفاقی رخ داده است. سیمی هم در کنار تیربرق ندیدیم.
عموی امیرعلی در ادامه گفت: زمانی که امیرعلی داخل باغچه افتاده بود یک پسر نوجوان که شاهد ماجرا بود به من گفت دیروز هم همینجا من دچار برق گرفتگی شدم که اتفاق خاصی برایم نیفتاد و شما هم نگران نباشید. امیرعلی بچه مؤدب و بسیار دوست داشتنی بود و دلش میخواست آتشنشان شود. جگرگوشهمان جلوی چشمانمان پرپر شد. حالا هم ما از افرادی که مقصر این ماجرا هستند، شکایت داریم.
منبع: ایران
ارسال نظر