اروپا و ایران در خاورمیانهای در حال تغییر؛
چگونه جریان میانهرو به پاسخی برای ناکامیهای گذشته تبدیل شد؟
دیپلماسی ایرانی/ روحانی توانست حمایت عناصر معتدل و عمل گرای اردوگاه اصلاح طلبان و اصول گرایان را جلب کند. پس از دو دوره ۸ ساله دولت اصلاحات و دولت اصول گرا، این دیدگاه پدید آمد که یک دولت فراجناحی بهتر می تواند به کشور خدمت کند و گرایش به سمت یک جناح سیاسی جدید در میانه آشکار شد و میانه روها شکل گرفتند. این بدان معنا بود که جریان های رادیکال تر اصلاح طلب و اصول گرا همزمان با شکل گیری این کشش به سمت مرکز، در اردوگاه خودشان به حاشیه کشیده شدند. در حالی که اصلاح طلبان پذیرفتند با این فداکاری به مرور زمان قدرت خود را از دست بدهند، بخش های رادیکال اردوگاه اصولگرایان با درک این احتمال که اهمیت سیاسی آنها به مرور کاهش می یابد، شروع به مخالفت شدید با هرگونه سیاست داخلی و خارجی دولت روحانی کردند.
ایجاد و حفظ یک برنامه تعامل مثبت بین اتحادیه اروپا و ایران امروز بیش از هر زمان دیگری ضروری است. با توجه به تنش های منطقه ای در خاورمیانه و پیامدهای بین المللی ناشی از خروج یکجانبه دولت ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، این تعامل چالش برانگیز شده، اما همچنان از اهمیت بالایی برخوردار است. مساله برای اتحادیه اروپا در کل و برای کشورهای عضو آن این است که منافع آنها در گرو حیات برجام و لزوم توسعه روابط با ایران در راستای یافتن راه حل های مترقی برای بسیاری از منازعات و تنش ها در خاورمیانه است. طرفداری از اقدامات اعتماد سازی، آغاز یک روند گفت و گوهای امنیتی و ارتقاء یک برنامه مثبت همکاری های منطقه ای، می تواند پیش نویس صفحه جدیدی در تعاملات اتحادیه اروپا با ایران باشد. بنیاد مطالعات مترقی اروپایی در همین راستا تجزیه و تحلیل جامعی از چالش ها در روابط ایران و اتحادیه اروپا و توصیه های مبتنی بر شواهد درباره چگونگی مقابله و غلبه بر این چالش ها ارائه داده است.
بازگشت به حالت بحران: تلاش ایران برای مدیریت بحران های داخلی و فشارهای خارجی
1. برجام و رفتار سیاست خارجی رئیس جمهوری حسن روحانی
خروج آمریکا از توافق هسته ای سال 2015 ایران موسوم به برجام فشار شدیدی بر دولت رئیس جمهوری حسن روحانی وارد آورده است. همانطور که حصول برجام به تقویت دولت روحانی کمک کرد، سقوط موجب اختلال در تحقق اهداف دولت دوم روحانی (2017-2020) شد. برای درک بهتر شدت «بحران برجام» که هم رفتار سیاست خارجی ایران و هم توازن قدرت داخلی در این کشور را تحت تاثیر قرار می دهد، باید انتظارات از تحقق توافق و منطق کلی نخبگان برای اجماع و ایفای نقش در تحقق توافق با ای3/اتحادیه اروپا را در نظر گرفت.
روحانی مبارزات انتخاباتی خود در سال 2013 را با وعده حل مشکل هسته ای به عنوان کلیدی برای بهبود روابط خارجی ایران و عبور از چالش های داخلی پیش برده بود. وقتی نامزدی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد، بسیاری او را یک رقیب جدی قلمداد نمی کردند. او یک شخصیت روحانی با ذهنیت امنیتی بود که ترجیح می داد در کانون توجه نباشد. او در جنگ ایران و عراق معاون فرمانده نظامی ایران بود و پس از آن، به عنوان یک استراتژیست اصلی در دستگاه دفاعی و امنیتی ایران شناخته می شد. ارائه تصویر یک اصلاح طلب از روحانی، همانطور که در بسیاری از رسانه ها و تفسیرهای غربی مرسوم شد، بسیار گمراه کننده بود. اصلاح طلبان او را فرصتی برای سرمایه سیاسی آتی دانستند و بدین ترتیب، از ظرفیت های بسیج خود برای فعالیت های ریاست جمهوری در سال 2013 و 2017 در حمایت از روحانی استفاده کردند و حتی از نامزد خود، محمدرضا عارف، خواستند که نامزدی را پس بگیرد و از ریاست جمهوری روحانی حمایت کند.
1.1 ظهور «میانه روها» به عنوان سومین اردوگاه سیاسی
در زمان نامزدی و بعدتر ریاست جمهوری روحانی، فضای سیاسی ایران یک تحول جالب داشت. پیش از انتخابات سال 2013، دو اردوگاه سیاسی وجود داشت: اصلاح طلب و اصول گرا. هر دو اردوگاه دارای تشکل هایی هستند که نمایندگی ائتلاف های بزرگی از گروه ها با منافع مشترک و جناح های سیاسی را بر عهده دارند، اما در مقایسه با یک حزب سیاسی به معنای غربی سازماندهی آنها آزادتر و وابسته به شخصیت های اصلی سیاسی است. اصلاح طلبان ضمن بیعت با قانون اساسی جمهوری اسلامی، به دنبال آزادسازی تدریجی در حوزه های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هستند و چشم انداز سیاست خارجی آنها مستلزم عادی سازی روابط با اروپا و به حداقل رساندن تنش ها با ایالات متحده است. اصول گرایان عناصر محافظه کارتر محفل سیاسی ایران هستند و رفتار سیاسی آنها متمرکز بر تاکید نسبتا شدیدتر بر اصول اولیه جمهوری اسلامی به ویژه ابعاد شیعه و ضد امپریالیستی تعریف کننده سیاست خارجی به صورت اولویت دادن به جهان اسلام و همچنین روابط با شرق (و آمریکای لاتین) است.
روحانی توانست حمایت عناصر معتدل و عمل گرای اردوگاه اصلاح طلبان و اصول گرایان را جلب کند. پس از دو دوره 8 ساله دولت اصلاحات و دولت اصول گرا، این دیدگاه پدید آمد که یک دولت فراجناحی بهتر می تواند به کشور خدمت کند و گرایش به سمت یک جناح سیاسی جدید در میانه آشکار شد و میانه روها شکل گرفتند. این بدان معنا بود که جریان های رادیکال تر اصلاح طلب و اصول گرا همزمان با شکل گیری این کشش به سمت مرکز، در اردوگاه خودشان به حاشیه کشیده شدند. در حالی که اصلاح طلبان پذیرفتند با این فداکاری به مرور زمان قدرت خود را از دست بدهند، بخش های رادیکال اردوگاه اصولگرایان با درک این احتمال که اهمیت سیاسی آنها به مرور کاهش می یابد، شروع به مخالفت شدید با هرگونه سیاست داخلی و خارجی دولت روحانی کردند.
تهیه شده توسط بنیاد مطالعات مترقی اروپایی/ نویسنده این مطلب: عدنان طباطبایی
ارسال نظر