فرزند برومند اسلام از نگاه امام خمینی
امام راحل در معرفی مرحوم آقای هاشمی در جمله ی کوتاهی از او به عنوان "فرزند برومند اسلام" نام برده است.
در رابطه با شخصیت آیت الله هاشمی رفسنجانی زوایای متعددی قابلیت گفتار و نوشتار را دارد.
مناسب است در این نوشتار زاویه ای از شخصیت او را به نمایش گذاریم که مورد نظر امام خمینی بوده است.
امام راحل در معرفی مرحوم آقای هاشمی در جمله ی کوتاهی از او به عنوان "فرزند برومند اسلام" نام برده است .
بجاست این واژه ها مورد دقت قرار گیرد.
فرزند برومند اسلام
در جمله امام (ره) سه واژه فرزند،برومند، اسلام آمده است.
تعبیر "فرزند" نشان از مهد تولد و شخصیتِ مربی و مربیان است.
و واژه "برومند" به معنایِ پر منفعت ، کامیاب ، برخوردار است .
"اسلام" برای کسی میتواند در حکم والدین باشد که در سه بخش با آن مرتبط باشد ؛
اول ؛ در دخالت در اصل هستی و شکوفایی فطرت .
و دوم در جنبه تربیتی که در اخلاق و عقلانیت ظهور میکند .
و سوم ؛ در جهت فداکاری آن فرزند برای تقویت اسلام و بقاء آن میباشد.
آیت الله هاشمی ؛ به برکت پیوند با دین و آموختن معارف دینی ، فطرت توحیدی و دینی اوشکوفا شد ، همانطوریکه در اخلاق و خصوصا صداقت ، نشان داد که تربیت شده اسلام است . و در مسیر اهداف دینی خود ، آنچنان مظهر "شهامت" بود که تقدیم جان برایش چیز سختی نبود.
در سال ۱۳۹۵ یک روز ماه مبارک رمضان به دیدارش رفتم . بعد از تعارف معمولی و پاسخ به پرسش ایشان درباره حوزه علمیه قم ، از ایشان سوال کردم اگر الان بازگردید به دوران جوانی با این اندوخته بی نظیر تجربیات در دروان تحصیل و مبارزه و پیروزی انقلاب و جنگ و سازندگی و امروز که دوران مظلومیت است ، چه برنامه ای خواهید داشت؟
تاملی کرد و فرمود :
"من در طول زندگی ام از اولین سفر تبلیغی که مورد حساسیت دستگاه امنیتی قرار گرفتم تا امروز به سه اصل پایبندم ؛
۱- توجه و تحقیق در قرآن ، و الگوی گیری از سیره اهلبیت در شرائط مختلفی که ائمه (ع) با آن مواجه بودند .
۲- شناسائی استعمار وظلم ، با عمومیت و توسعه معنایش ، و مبارزه عاقلانه و پخته با آن .
۳- اعتدال و استقامت در پیشبرد اهداف بلند الهی و انسانی .
دو راهبرد موفقیت ؛ ارائه دین کارآمد و استکبارشناسی
۱) ارائه دینِ کارآمد و چهره آزادانه از دین ؛
دین اسلام در صورتی کارآمد است که چهره ای آزادانه از خود نشان دهد و جهان را جدب خود نماید.
"شریعت" بر مبنای یک حدیث باید شکل گرفته و نقش آفرین شود.
و آن این سخن رسول الله (ص) است که فرمود :
«همانطوری که خدا دوست دارد واجبات او مورد توجه و رفتار باشد ، دوست دارد مواردی که اجازه نموده مورد توجه باشد./ انّالله یحبّ ان یوخذ برخصه، کما یحبّ ان یوخذ بعزائمه».
آقای هاشمی چنین میگوید: "امام در یکی از این مواعظ پایان درس شان ، بحثی را مطرح کردند که برای ما سازنده بود. ضمن آن بحث، حدیثی خواندند که در قلب من جای گرفت و سپس همین مضمون را به صورت دیگری از امام راحل یاد گرفتیم. در حدیث این جمله است: « انّالله یحبّ ان یوخذ برخصه، کما یحبّ ان یوخذ بعزائمه » ، امام در درس نصیحت میکردند که در زندگی و در برخورد با مردم و در آموزشها و منبرها، همیشه خواستهای خشکه مقدسها و احتیاطهای سخت را مطرح نکنید تا مردم بتوانند به طرف اسلام بروند. ما که نمیخواهیم بیشترازخدا وپیامبر مسلمان باشیم."
کوشش مرحوم هاشمی در راستای اسلام و احکام و باورهای آن ؛ گرایش مردم به اسلام و آبرومندی مسلمین و راحتی آنان در داخل و خارج بود .
۲) شناخت استکبار و شهامت در مبارزه؛
شناسائی استکبار یک "معرفت ضروری" است . استکبار فقط در دشمن مستند در مقابل که اسلحه بدست دارد نیست . استکبار یک خُلق و خُوی زشتی است که نتیجه آن "توسعه طلبی و محدودیت خواهی" است . توسعه نسبت به قدرت خود و محدودسازی هرکسی که مانندِ من نمی اندیشد و نمی بیند ! این معنای استکبار فقط در دولت های زورگو معنا نمیشود ، بلکه چه بسا در فردی که خود را مزین به دین و نُسک دینی میداند و یا در ریاست های دینی باشد و یا حتا در فقر به سر ببرد هم ، پیدا شود که میشود !
قرآن از قوم نوح (ع) چنین گـزارش فرموده: " و من هر بار که آنان را دعوت کردم تا مورد عنایت تو قرارگیرند، انگشتانشان را درگوشهای شان کردند ولباس خودرا برسرکشیدند واصرار ورزیدند وهرچه بیشتر بر خودپنداری های مستکبرانه خود افزودند/وَإِنِّی کُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِیَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَکْبَرُوا اسْتِکْبَارًا " (نوح /۷)
مهم در این آیه ؛ معنایی متفاوت از "استکبار" است .براساس مفهوم بلند این آیه؛باید معنا ومفهوم"استکبار"از انحصار ومحدودیتهای تعریف شده ای که درحوزه سیاست و مدیریت نهادینه شده،رها شود وبه معنای دقیق قرآنی اش بازگردانده شود. و آن معنای دقیق قرآنی "استکبار" ؛ نشیندن و ندیدنِ واقعیتهاست. پس "استکـبار" ، مصـرفش فقط در سردمداران ظلم نیست . هر کسی که چشم و گوش خود از واقعیت ها و خبرها و آگاهی ها میبندد ، از دیدگاه قرآن ؛ "مستکبر" است.
ظرفیت وسیع هاشمی
ظرفیت او در تاریخ ایران و انقلاب تمام شدنی نخواهد بود و البته هم دشمنی با او ادامه هم خواهد داشت !
درسیاست دو نقطه محوری داشت که کمتر کسی دارد و آن :
اولا ؛ "نقش آفرینی ممتاز" اش بود که منتج به این نتیجه بود؛ هر جا حضور داشت از مجلس شورا ، جانشینی فرماندهی جنگ ، شورای عالی امنیت ، مجلس خبرگان ، مجمع تشخیص تاثیر گذار بود.
و ثانیا ؛ "گره گشایی در بحران ها" بود، با فهم صحیح و تدبیر مناسب با زمان وارد میدان بحران میشد.
اداره جنگ و بعد پذیرش قطعنامه نمونه روشن آن است.که البته در جریان مسائل انتخابات ۸۸ راه بر تدبیر و گره گشائی او بسته بود!
شهامت ؛ دلیری و داشتن جسارت است.
شهامت مرحوم آیت الله هاشمی را باید در دوران جنگ و صلح او دید.
او در وقت جنگ ، مرد جنگ بود و در وقت صلح، مردپذیرش صلح با همه هزینه هایش بود تا جائیکه به حضرت امام پیشنهاد داد در قبول قطعنامه مرا مسئول جنگ معرفی کنید و دستور محاکمه دهید.
و البته شهامت دیگر او در دیدن شکاف در میان نیروهای انقلاب و بذر تفرقه در بین سران و مسئولان بود که این شکاف بدخیم را دید و نامه نوشت و سخنرانی کرد و در طول سالهای پیوسته دست از روشنگری با حفظ همه چهارچوب ها برنداشت .
هاشمی و روزگار تنگ!
واقعیت این است که بنده روزگار جناب هاشمی را در این بیان امیرالمومنین (ع) دیدم . آنجا که امام علی فرمود :
بد روزگاری شده ؛ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا قَدْ أَصْبَحْنَا !
کینه توزی رایج است ؛ فِی دَهْرٍ عَنُودٍ!
کفران نعمت میشود ؛ وَزَمَنٍ کَنُود!
شخصیت های نیک ، منفی معرفی میشوند و ظالم میدان پیدا میکند ؛ یُعَدُّ فِیهِ الْمُحْسِنُ مُسِیئاً وَیَزْدَادُ الظَّالِمُ فِیهِ عُتُوّاً!
کسی از دانسته هایش بهره نمیگیرد ؛ لَا نَنْتَفِعُ بِمَا عَلِمْنَا !
نسبت به ندانسته ها پرسشگری نمیشود ؛ وَلَا نَسْأَلُ عَمَّا جَهِلْنَا!
از حوادث آینده غفلتها میشود ؛ وَلَا نَتَخَوَّفُ قَارِعَةً حَتَّى تَحُلَّ بِنَا ! [نهج البلاغه خ۳۲]
استقامت اخلاقی
مرحوم هاشمی در تمام عمر و خصوصا در دهه های پایانی عمرش در دفاع از حقوق ملت سرزمین خود خوش درخشید و در این مسیر تمام ناسزاها و تخریب ها و پرونده سازی ها و محدودیت ها و رد صلاحیت ها را به جان خرید و در راه انتخابی خود که معنویت و عقلانیت بود ، با رفتار صبورانه و حکیمانه خود ، اخلاق و صداقت را معنا کرد تا جائیکه در تعبیر زیبائی حضرت آیت الله جوادی آملی از اخلاق و استقامت او چنین فرمود :
« ملاحظه کردید که او از تخت به تخته کشانده شده و هیچ تکان نخورد. معلوم میشود آن وقتی که روی تخت بود، آیت الله هاشمی بود و آن وقتی که روی تخته آمد، آیت الله هاشمی بود. معلوم میشود آنچه بیرون از جان این مرد بزرگ بود، در جان او اثر نگذاشت، و این معنای اخلاق است که در قرآن فرمود: وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِم».
یادم نمیرود وقتی مداح متهتکِ یکی از مساجد مرکز شهر تهران بدترین تهمت ها و اهانت ها را در سحرهای رمضان ! به او نسبت میداد ، آیت الله هاشمی برای دوستانش که از او درخواست پی گیری و پاسخ داشتند آیه شصت سوره روم را تلاوت نمود ؛
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ . (روم / ۶۰)
علامه طباطبایی در تفسیر آیه مینویسد : این آیه خطاب به رسول خدا (ص) است که می فرماید: در مقابل هر عکس العملی که در برابر توانجام می دهند صبر کن و بر زورگویی و جهل شان خویشتن داری نما، چون وعده خدا حق است و حتما وعده نصرتی که به تو داده عملی خواهد کرد، پس کسانی که یقین به وعده خدای سبحان ندارند تو را سست نسازند و وادار به خفت و دلتنگی نکنند. چون وعده ماکه به تو و مؤمنان دادیم و گفتیم ؛ "نصرت مؤمنان حقی برعهده ماست، به حق است ؛ و کان حقا علینا نصر المؤمنین."
و این روحیه نمی تواند یک روحیه ی عادی و یا روحیه ی یک مومن عادی باشد بلکه کسی که تربیت شده قرآن باشد چنین روش اخلاقی دارد.
هاشمی و فراز و فرودها
آیت الله هاشمی در زندگی سیاسی اش فراز و فرودها داشت و نمیتوان منکر این معنا شد و چه بسا قابل نقد باشد ، اما مهم این است که به باور این قلم ؛ وی در دهه آخر عمر شریفش در بالاترین فراز زندگی سیاسی قرار گرفت گرچه از دیدگاه برخی مخالفانش ؛ همانجاست که نقطه ضعف هاشمی است!
گناه نابخشودنی او؛ صداقت، استقلال نظر و دلسوزی برای ایران اسلامی بود و در همان فراز از زندگی اش آسمانی شد.
در جریان رحلت او، مرجعیت و نخبگان و دانشگاه و مردم دانای ایران قدرشناسی شان را نشان دادند در برابر روح آزاد او کمال احترام را نشان دادند .
رضوان الله علیه
نویسنده: هادی سروش
منبع: جماران
ارسال نظر