قتل جدید | قتل هولناک
قتل کودک خردسال به دست مادر سنگدل
در حادثهای غمانگیز مادری جوان که از بیماری اعصاب و روان رنج میبرد تصمیم گرفت به زندگیاش پایان بدهد، اما تصمیم او به قیمت جان پسر 7سالهاش تمام شد.
عصر شنبه 21اسفند امسال گزارش مرگ کودکی 7ساله به قاضی محمدجواد شفیعی، بازپرس جنایی تهران اعلام شد و او به همراه تیمی از مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران راهی محل حادثه که طبقه سوم ساختمانی 4طبقه در غرب تهران بود، شدند.
تیم جنایی پس از ورود به داخل آپارتمان با پیکر زنی 35ساله مواجه شد که بهشدت دچار سوختگی شده و در سالن پذیرایی افتاده بود. کمی آنطرفتر یعنی در قسمت آشپزخانه پیکر بیجان پسر 7ساله او درحالیکه قسمتی از بدنش سوخته بود، افتاده بود. در ابتدا بازپرس جنایی دستور داد تا زن جوان که دچار 90درصد سوختگی شده بود به بیمارستان سوانح و سوختگی انتقال یابد. جسد کودک 7ساله نیز که بهگفته اورژانس بهدلیل خفگی ناشی از دودگرفتگی جان باخته بود با دستور قاضی به پزشکی قانونی انتقال یافت.
ماموران در ادامه به بررسی محل حادثه پرداختند. در آنجا یک ظرف بنزین و تعداد زیادی بستههای قرص دیده میشد. بهگفته پزشکان قرصهای کشف شده مربوط به بیماری اعصاب و روان بود که بهنظر میرسید زن جوان پیش از حادثه آن را مصرف کرده است.
از طرفی در محل حادثه پدر و همسر زن جوان بودند که بهشدت بیتابی میکردند. پدر این زن که هنوز مرگ نوهاش را باور نداشت با گریه به قاضی جنایی گفت: دخترم مدتها بود که دچار بیماری افسردگی شده بود و تحت درمان قرار داشت. در این مدت من او را تنها نگذاشتم و خواستم تا به همراه بچههایش به خانه من بیاید. او به جز پسر 7سالهاش که حالا فوت شده و همه ما را دچار شوک بزرگی کرده است، دختری 4ماهه هم داشت که از وقتی به دنیا آمد، به دلیل شرایط روحی دخترم آنها را به خانه خودمان بردیم تا بیشتر مراقبش باشیم.
وی ادامه داد: دخترم با همسرش مشکل و اختلافی نداشت و آنها با یکدیگر رابطه خوبی داشتند. روز حادثه دخترم به من گفت که میخواهد همراه پسرش به خانهاش برود تا هم سری به خانه بزند و آنجا را مرتب کند و هم مقداری وسایل بردارد. حدود 10صبح رفتند و قرار شد تا ظهر برای ناهار برگردند. این درحالی بود که نوه دیگرم یعنی دختر 4ماهه دخترم نزد من و همسرم ماند. آنها رفتند و من اصلا فکرش را نمیکردم که قرار است فاجعهای رخ بدهد و همه ما را شب عید عزادار کند.
خانه دخترم فاصله زیادی با خانه ما نداشت و وقتی ساعت حدود یک شد همسرم به دخترم زنگ زد تا سراغش را بگیرد و بپرسد او چه ساعتی برمیگردد تا ناهار را آماده کند. اما دخترم تماسها را پاسخ نداد. من هم چندبار به او زنگ زدم اما جواب نداد. درحالیکه بهشدت نگران شده بودم فورا خودم را به مقابل خانه دخترم رساندم، اما هرچه زنگ زدم در را باز نکرد. سراسیمه به دامادم زنگ زدم و از او خواستم تا خودش را برساند و با کلید وارد خانه آنها شویم. دقایقی بعد دامادم رسید و پس از ورود به خانه با دردناکترین صحنه زندگیم روبهرو شدم.
در ادامه تحقیقات معلوم شد که همسایهها متوجه آتشسوزی نشدهاند و چون پنجرهها بسته بوده دود حاصل از حریق باعث مهار آتشسوزی شده است. روی دیوار نیز آثار دود دیده میشد و بهنظر میرسید زن جوان که از بیماری افسردگی و روحی رنج میبرده به قصد خودسوزی روی خودش بنزین ریخته اما دود حاصل از این آتشسوزی باعث مرگ تلخ کودک او شده است. با دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران تحقیقات در اینباره برای کشف حقایق بیشتر ادامه دارد.
ارسال نظر